۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

یاد آوری تلخ

یه چیزی بوده که همیشه ازش فرار میکردم
نمیدونم این ماجرا چه ربطی به روحیات الانم داره؟
شاید بی ربط باشه شایدم....
هنوز مدرسه نمیرفتم
با مامان ظهرا میرفتیم خونه ی مامانبزرگ
یه پسره هم اونجا بود
فکر کنم واسه کنکور درس میخوند
وقتی مامانم خوابش میبرد
منو میبرد تو اتاقش
شلوارم رو از پام در میاورد
چیز زیادی یادم نیست
فقط درد
و هول شدن بعدش
این یعنی تجاوز نه؟

۴ نظر:

  1. سام عزیزم سکس که نمینونه شکل دی ان ای رو عوض کنه.
    پس منی که اولین سکس ام پارسال تو 24 سالگی بود چرا گی شدم؟!
    تازه تا حالا متاسفانه قسمت هم نشده که مفعول بشم ):
    اگه تو ایران عزیز(تو بخون گه) دوتا کلاب بود که جوونا خودشون رو خالی کنن دیگه به کودکا رجوع(تو بخون تجاوز) نمی کردن.

    پاسخحذف
  2. چرا نظر من و چاپ نکردی یا شایدم حذف کردی که گفتم ربط داره؟ فقط نظرای موافق میلت رو اجازه می دی نه؟ حقیقت تلخه ولی حقیقت اینه که ربط داره...حالا اینم ایگنور کن و چاپش نکن...

    پاسخحذف
  3. hi azizam
    hame ma ye hamchiin tajrobehaye talkhi dashtiim motasefane
    omidvaram roozii berese ke dige shahede inchiza nabashiim

    پاسخحذف
  4. تجربه سختیه!
    اما دلیل بر اثبات نمیشه.

    پاسخحذف