۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

همدرد

سلامی غمبار
دلم می خواست می توانستم چیز دیگری بگویم تا قدری آرام شوی
اما دل من نیز به سختی دل تو غریب مانده است
دلی که نمی داند به چه جرمی به اعدام محکوم شده
دلی که از غم درونش چشمهایش همیشه گر یان است و با نگاه خشمگین چشمان دیگران گر یبانگیر شده
دلی که هر چه توان داشته در اولین سالهای نوجوانی برای سر پا داشتن خود از دست داده
و حالا ناتوان و بی رمق و تنها و خسته جز’ یک جسد چیز دیگری ازش نمانده
خسته شدم
از خدا
از خودم
از درد
از نگاه خشمگین آدما
از اشک
از بغض
از هق هق های مداوم خسته شدم
دیگر نا ندارم دیگر رمقی برای ماندن ندارم
دلم می خواد راحت شم
حتی دیگر احساسی برای درد و دل کردن با تو را ندارم
می خوام برم به همون جهنمی که همه میگن در انتظار ماست
از این دنیا خسته شدم
به من حکم مرگ و اعدام را نشان دادند و گفتند بهترین راه را خدا برای تو در نظر گرفته که همان مرگ تو است ای کثافت منحرف
خدا جون کجایی تا بگویی که خودت مرا آفریدی
یه روزایی وقتی ناراحت میشدم میگفتم میرم پیش خدا اونجا آروم میشم ولی حالا از خدا هم نا امید شدم
پیش اونم نمیخوام برم نمیدونم کجا برم فقط میخوام برم از اینجا برم و گم بشم شاید دیگه کاری باهام نداشته باشند شاید دیگه بهم نگاه تند و خشمناک نکنند شاید دیگه بهم برگه اعدام نشون ندند شاید با مرگ من دیگه خیالشون راحت بشه و بگن یکی از کثافتها کم شد و از خدا تشکر کنن
بزار اونا خدا روهم برای خودشون نگه دارن من نخواستم
می خوام کاسه و کوزه شکسته ای که هنگام اومدن به این دنیا بهم دادند را جمع کنم و برم یه جای دیگه که منو به خاطر کاسه شکسته ام اعدام نکنند
هر چی بهشون میگم دست خودم نیست من این طوری به این دنیا اومدم میگن نه تو منحرفی تو خودت این راه رو انتخاب کردی و باید بمیری
باشه بزار خیالتونو راحت کنم دارم میرم که بمیرم
شما بمانید با نمازهای شکرتان که از مرگ ما می خوانید
شما بمانید و تعداد کشتن ما را جمع بزنید و لبخند بر گوشه لبتان بگذارید
شما بمانید تا دنیا را پاکیزه کنید و غرق در عطر پاکی خود نمائید
شما بمانید تا اگر روزی دیگر کسی مثل من با کاسه ای شکسته قدم در دنیایتان گذاشت او را نیز اعدام کنید و اشکش را در آورید
بدونه آنکه بدانید و بپرسید او که است او چه است
شما وظایف سنگینی دارید که باید بمانید و آنها را اجرا کنید
تا هر کسی را که همرنگ شما نبود از تخته سیاه دنیایتان پاک کنید
ای انسان خدا شناس خیالت آسوده باشد ما می رو یم تا بمیریم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر