۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

تو

وقتي كه باد سرد پاييزي مياد و تنت رو نوازش ميكنه
وقتي كه همه سرشون پايينه تا از ضربه هاي خشك و سنگين باد در امان بمونن
تو سرت رو بالا ميگيري تا باد سرد
صورتت رو نوازش كنه
آخه باد هم دلش نمياد به زيباي چهره مردونه تو دست درازي كنه
وقتي همه دستها از سرما سرده و دست دادن با هيچ كس لذت بخش نيست
خزيدن تو پناه بازو هاي گرم و آتشين تو لذت بخشه
وقتي كه تاريكي همه دنيا رو ميگيره و هيچ چيز قابل ديدن نيست
برق چشمهاي تو كافيه تا شهر قلب من رو روشن كنه
نوشيدن از عصاره وجود تو از هر شرابي من رو مست تر ميكنه
نگاه كردن به چهره تو از ديدن آسمون پر ستاره كوير هم روحنواز تره
دستاي گرم تورو تو اين سرما فشردن
از پريدن از روي آتيش چهار شنبه سوري هم لذت بخش تره
خنده هاي تو
غرور تو
اخم تو
....
بدي در كار نيست
ببينم كاري تو اين دنيا هست كه لذتش از با تو بودن بيشتر باشه؟

۲ نظر:

  1. اااااا ببینم اینا رو واسه کی نوشتی؟؟؟؟؟؟
    خوش به حالش

    پاسخحذف
  2. دقیقا منم همینو سوالو دارم. کیه این آقای خوش شانس؟؟

    پاسخحذف