۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

وه

نامه اي به وه وه عزيزم
سلام يادته اون روز ميگفتي تو خيابون يه پسر تي شرت صورتي ديدي حالت به هم خورده از رفتار دخترونش
سوار ماشين شدنش
راه رفتن و حرف زدنش
يادته اون روز كه موهام رو مدل جديد داده بودم
به صورتم كرو روشن كننده زده بودم
ناخن هام بلند بود
مامانم بهت گفت منو نصيحت كني گفتي گوشتو بيار
و دم گوشم گفتي مثل بچه كوني ها ميشي نكن از اين كارا
بهت لبخند زدم
يادته وقتي داشتي كتاب هنرمندان معاصر ايران رو باهم ورق ميزديم به يه هنرمند رسيدي گفتي اين گي هست و به فلان كشتي گير علاقه منده و تو خيلي از كاراش از صورت اون كشتي گير استفاده ميكني
ازت خواستم رو نقاشي ها مكث بيشتري كنيم تا من اون نقاشي ها رو با دقت ببينم
حافظ شيرازي هم ميدونه كه تو به تمام مرداي اطرافت مشكوكي كه بهت نظر دارن
اما اين فكر رو در مورد من نميكني
چرا؟
تا حالا به اين فكر كردي كه چرا وقتي باهات حرف ميزنم فقط به چشات نگاه ميكنم
فقط به چشات
چرا همه بهم ميگن وه وه چرا تو رو انقدر دوست داره؟
حتي حالا كه ازدواج كرده
بعضيا ميگفتن من عاشقتم و منتظر اين بون كه بعد از ازدواجت من افسرده شم
اما من از همه خوشحال تر بودم
پشتت وايسادم تا به عشقت برسي
و حالا
به خاطر تو جايي رفتم كه هيچ وقت فكرش رو نميكردم يه روزي راهم به اونجا بخوره
و حرفايي شنيدم كه تصورشم نميكردم از كسي بشنوم
وقتي پشت در مشاور كلينيك ترك اعتياد منتظر بودم ....
يه مرد اومد بهم گفت آقا چي مصرف ميكني؟
دهنم باز مونده بود
گفت راحت باش
من هم مثل تو بودم
يه نصيحت بهت ميكنم
هر مقداري كه مصرف ميكني راستش رو به دكتر بگو
كه بتونن كمكت كنن
زبونم باز شد گفتم آقا مشكل خودم نيست
مشكل ......
گفت آها
و از اراده برام گفت
ممن به خاطر تو خيلي جلو رفتم
همه ميگن به تو چه خودتو بكش كنار اما من ميگم نه
من بايد تا تهش برم
من نميخوام آينده ي سياه در انتظار وه وه عزيزم باشه
من به خاطر تو
يك ماه افسرده بودم
من به خاطر تو ديشب كه از كلاس بر ميگشتم خونه يك بند اشك ريختم
من به خاطر تو و در برابر مشكلي كه واست پيش اومده احساس ضعف كردم
من و احساس ضعف در برابر يه مشكل؟
ببين با من چه كردي دختر؟
من
سام
كه دوستيمون مثال زدني بود يه همجنسگرام
اينا رو نوشتم كه فقط همينو بهت بگم
كه پسر سر به زير فاميل
كسي كه همه بهش اعتماد ميكنن
كسي كه مورد تمسخر پسراي فاميل قرار ميگيره كه بهش ميگن كبريت بي خطر
كسي كه همه آينده ي رو شني رو واسش ميبينن
يه همجنسگراس
يه گيه
يه كونيه.....
كسيه كه آينده روشني از جنس آينده روشن شما براي خودش متصور نيست
من از خودم براي تك تك شما گذشتم
و اين پسر محبوب فاميل از شما فقط يه درخواست داره
اونم اينه كه به رسميت بشناسيدش و بزاريد اونجور كه هست
اونجور كه بايد
اونجور كه دوست دارم زندگي كنم
همين.....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر