۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

تنهایی

_معلومه چته؟
پسره واساده زل زد ه تو چشات میگه: تو مزاحمی دست از سرم بر دار
من عاشقت نبودم و نیستم
دروغ گفتم
فکر کن هیچی بینمون نبوده

بعد توام وایسادی نگاش میکنی
نگاش میکنی هر چی دلش میخواد بت بگه؟
یعنی انقد وضعت خرابه؟
_آره وضعم خرابه
تو از گی بودن چی میدونی؟
گی بودن تو یه کشور مسلمون
با مردم متحجر
_ تو که باز همه چیتو ربط دادی به گی بودنت و حقوق پایمال شده ی همجنسگرا ها
_چرا ربط ندم؟
الان گی بودنم تمام زندگی منو تحت تاثیر قرار داده
سعی کردم نسبت بش بی تفاوت باشم اما نمیشه
من هیچ پیش فرضی راجب به آیندم ندارم
هیچ فونداسیونی که من بنای آرزو هامو روش بزارم
آینده به من میگه یا آزادی یا وطنت آینده به من میگه یا نوع زندگی به سبک خودت یا موندن با خانوادت
این طریقه ی راه جلو پا گذاشتن نا عادلانس
قبول کن
_چی بگم بت والا
_قبول کن که این مسائل فقط تحت تاثیر گی بودنمه
_قبول اما تو خیلی سخت میگیری خیلی بد بینی
_باش حرف تو ام قبول
حرفتو قبول دارم که این کارا رو کردم
_چه کارایی رو؟
_در مورد سخت گیری که گفتی الان 4-5 روزه که تو چت روم یا اد لیست پر پیمونم دنبال یه گی که بهم بخوره میگردم
به راحتی به طرف عکس میدم
منی که عکس گرفتن ازم کار حضرت فیل بود
به 3-4 نفر عکس دادم بهم گفتن خوبی ها اما تایپ ما نیستی یا کیس من نیستی
میبینی من اسون گرفتم اما دیگران.........
یا مثلا همین پسره که امشب این حرفا رو بم زد و له کرد منوفقط نگاش کردم
هیچی نگفتم فقط وقتی گفت تو رو به خیر و من رو به سلامت بهم گفت خب خدافظی کن من احمق هم مثل این دخترای خاک تو سر تو فیلما کلمو به نشونه منفی تکون دادن
این نشون آسون گرفتن من نیست که امشب شاعت 10:30 تنها پاشدم رفتم پارک با یه حلقه تو انگشت اشاره
به امید پیدا کردن یه نفر
بازم طبق همون قانون مورفی خبری نبود جز یه گروه که نمیدونم چی شد نتونستم رابطه بر قرار کنم اونا هم گرم صحبت بودن با هم
اصلا منو ندیدن فکر کنم
اما وقتی تنها داشتم نو پارک قدم میزدم حس کردم مثل آدمایی میمونم که اومده سکس بفروشه
یه جور شرمساری بود
نه اینکه بگم سکس فروختن کار بدیه
نه اصلا اینم یه جور کسب در آمد با لذت که عاقلانه به نظر میرسه
شاید تو یه برهه اگه بخوام یا مجبور شم این کارو میکنم
میبی سخت گیریمو چه کم کردم
ام بازم خبری نیست
من تنهام
من تنهام
من تنهام
یکی به دادم برسه
گفتنی زیاد دارم اما نای نوشتن ندارم
بغض راه گلومو بسته
من تنهام و به کمک احتیاجدارم
اما دستمو به سمت کی دراز کنم؟
نه خدایی نه چیزی


من تنهام
مثل خداییکه نیست

۳ نظر:

  1. معلومه چته؟
    پسره واساده زل زد ه تو چشات میگه: تو مزاحمی دست از سرم بر دار
    من عاشقت نبودم و نیستم
    دروغ گفتم
    فکر کن هیچی بینمون نبوده
    nemikham narahatet konam vali in ghesmatesho to ham zamani be kasi gofti va oon ham ta modatha delesh shekasteh bood.
    vali azizam mage man mordam ke to inghadr ehsase tanhayi mikoni. behet ke goftam harvaght khasti man hastam. nasalamati dadashi goftan.
    rasti enshat ke mesle hamisheh foghaladast, to too neveshtan khodayi.
    vali delam mikhad yekam shad benvisi, az shadi hayi ke momkene biad,
    dooset daram va hamishe yadetam dadashi

    پاسخحذف
  2. vaghean barat moasefam be khatere tafakor va eteghade mahdodet va didi ke nesbat be hamjensgera bodanet dari
    kheili ozr mikham vali ye ahmagh mitone hamjensgera bashe

    پاسخحذف
  3. اگه در مورد همجنسگرایی نظری دارید بیاید با هم بحث کنیم
    یا من راضی میشم یا شما

    پاسخحذف