۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

رویای نیمه شب تابستان

رویای نیمه شب تابستان
انتخاب این تیتر شاید ربطی به مو ضوعی که می خوام ازش بنویسم نداشته باشه اما
هم اینکه الان هم نیمه شبه هم تابستان و هم این تیتر حس خوبی بم میده مثل حس دیدن ستاره تو کویر یا دشت
یا لب گرفتن تو هوای سرد
بگذریم از مقدمه
امشب وقتی داشتیم از مهمانی افطاری بر میگشتیم تو ماشین یهو آبجی گلم حوس آیس پک کرد منم که دلم نیومد این خواسته ی خواهرمو اجابت نکنم مسیر برگشت به خونه رو از جایی انتخاب کردم که سر راهش آیس پک فروشی باشه
خلاصه اینکه رفتم تو آیس پکی و سفارش 3 تا آیس پک دادم و تو مغاره تلوزیوون روشن بود اخبار نشون میداد
سخنرانیه دیکتاتور کبیر بود
هی میگفت هی حرص میخوردم
هی میگفت منم خودم و میخوردم و زیر لب فحش میدادم
داشتم از عصبانیت دیگه به خودم میلرزیدم با خودم میگفتم باید یه جوری این عصبانیت رو یه جایی خالی کنم حالا چه با سرعت زیاد و لایی کشیدن(که واقعا تو کنترل اعصاب جواب میده) یا اینکه برم تو ماشین و جلوی خانواده چند تا فحش ناموسی به این بی شرف بدم
مردد بودم بین این دو روش تخلیه درونی که کدومو انتخاب کنم
که یه آقا پسر هم قد و تقریبا هم سن خودم با سه تا آیس پک اومد جلوم گفت آقا بفرمایید
ماجرا وقتی حساس شد که دیدم طررف تو انگشت اشارش حلقه داره
دیگه از خود بی خود شدم
نیاز به تنفس مصنوعی داشتم اونم دهن به دهن
خلاصه اینکه پسره داشت توضیح میداد که طعم هر کدوم چیه منم مثل احمقا خیره شده بودم به صورتش و لبخند میزدم
نگام کرد و خندید
پسره ساده بود
تیپش مثل خودمم بود
با ناز حرف نمیزد مثل خودم بود
حیف که خونواده تو ماشین منتظر بود و به خاطر تاخییر زنگ زدن به گوشیم به غر زدن
منم مجبور شدم مغازه رو با روح شاد ترک کنم
اصلا سخنرانیه اون بی شرف بل کل یادم رفت
پسره تو مغزم رژه میرفت
و این جمله تو ذهنم هی تکرار میشد که ما همه جا هستیم
این که تو. تو نهایت حس تنهاییت و ناراحتی و عصبانی بودن با دیدن یه هم احساس اقد آروم بشی خیلی خوشمزس
همجنسگرا ها موجودات محشزین و دوست داشتنی
به همتون افتخار میکنم و دوستون دارم
ما آرامش دنیاییم
ما با هم هستیم حتی با یه رد و بدل کردن لبخند
و ما همه جا هستیم

۱ نظر:

  1. واقعاً ما همه جا هستیم اما حیف که نمی تونیم به هم بگیم که هم حسیم. ایمیلت فراموش نکن بهم بگی

    پاسخحذف