۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

من و انتخابات 1


اون اوائل شدیدا اعتقاد داشتم سگ زرد برادر شغاله
رای دادن من چه فایده داره؟
افتخارم این بود که 5 بار میتونستم رای بدم و رای ندادم
فکر میکردم اینم یه راه مبارزس
و البته بود اما مردم اینبار میخواستن روش مبارزشون رو عوض کنن
و من هم مثل مردم
سبز شدم مثل همه
و شاید فقط به خاطر خاتمی

اما شایدم فقط جو گیر شدن بود
آخه من دفاع منطقی واسه گذشته تاریک این مرد نداشتم
چشم به این مسائل بستم
عضو فعال ستادش شدم

تا اینکه برنامه ها تبلیغاتی کانداداها توی تلوزیون شروع شد

و فیلم اول تبلیغاتی کروبی با من همون کار رو کرد که شعر رودکی با سلطان





توی این فیلم حرفایی زده شد که از یه آخوند بعید بود

اونم تو جمهوریه اسلامی
کم مونده بود تو فیلمش بگه کروبی مدافع حقوق اقلیت های جنسی

و من شدم طرفدار این شیخ


که وقتی تو برنامه های تبلیغاتیش شرکت کردم

فهمیدم واقعا دوست داشتنیه

و شجاع

این داستان ادامه دارد.....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر