۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

پل حافظ

نمیدونم در مورد پل حافظ توی خیابون انقلاب چیزی شنیدی؟
من که تازه فهمیدم
همین پریشبی از سر فضولی یه سر به اونجا زدم به بهونه خرید از دکه روزنامه فروشی از ماشین پیاده شدم
اما چیزی که باش مواجه شدم تکونم داد
وی پله های ساختمون روبرویی و 2 تا موتور 7-8 نفر آدم نشسته بود
اکثرا مرد با سن 30 بودن فکر کنم
پسری رد میشد تیکه مینداختن
ناز میکردن و اشوه میریختن
این صحنه رو که دیدم ترسیدم
انگشترم رو از تو انگشت اشارم درآوردم بعد رفتم سمت دکه روزنامه فروشی
بارونی از تیکه ها شروع شد
قرمز شدم
سریع پول رو دادم به فروشنده و دویدم سمت ماشین
نمیدونم چرا؟
شاید اینکه تا حالا با همچین حالتی مواجه نشده بودم
شاید برای اینکه گی ها توی ذهنم موجودات مقدسی بودن و هستن ابته که اگه نتشون رو هم در اختیار کسی میزارن
از سسر لذت طلبیه یا شاید مشکل مالی
امت نه هرزگی
هرزگی.....
اصلا تعریف هرزگی چیه؟
نمیدونم شاید هنوز ریشه های تفکر مذهبی تو وجودم نخشکونده باشم
مسئله ای که ادعاش رو دارم
اقعا موندم
که عمل شون خوبه یا بد؟
تو تئوری های ذهنم مشکلی نداشتم با این مسئله اما تو واقعیت عکس العمل دیگه داشتم
اما یه نقد رو در هر حالت تئوری و واقعیت به این دوستان دارم که حتی به مرد های استرت هم خودشون رو عرضه میکنن
اینه مه خیلی از مردم فکرای بدی راجب کل جامعه همجنسگرا میکنن
چون معمولا تفکر در مورد یه عده رو تو جوامع دیگه آدمهایی میسازن که چه خواسته چه
ناخواسته نماینده اون عده اقلیتن پیش جامعه مقابل
شاید این رفتار حداقل بگیم تنوع طلبانه که از این گی ها توی جامعه دیده میشه باعث بد نامی ما بشه
آخه تو فرهنگ ما تنوع طلبی جنسی به هر صورتی محکومه
و باز هم نمیدونم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر